معرفي ترجمه اي جديد از قرآن كريم به تركي آذري
رسول اسماعيلزاده
در سالهاي اخير حركت ترجمه قرآن كريم در ميان ملل اسلامي از سرعت بيشتري برخوردار شده و پژوهشگران قرآني با كنكاش در معاني و مفاهيم آيات الهي و تبيين دقايق كلمات اين كتاب آسماني، راه جديدي را در جهت دستيابي بيشتر به حقايق قرآن كريم گشودهاند. البته اين مطلب قابل انكار نيست كه موفقيتهاي امروز قرآن پژوهان و مترجمان در زمينه ترجمه قرآن مرهون تحقيقات علمي گذشتگان است و دستاوردهاي علمي معاصر از تلاشهاي علمي گذشتگان سرچشمه ميگيرد.با نگاهي به ترجمههاي كهن قرآن كريم و همچنين بعضي از ترجمههاي كلاسيك قرآن به زبان تركي آذري، در مييابيم كه در بيشتر آنها دستور زبان و قواعد ادبي به صورت كامل رعايت نشده است، و اين امر موجب عدم درك صحيح خوانندگان از آن است، چرا كه در اين نوع ترجمهها ارتباط كلمات و تركيب جملات و پيوستگي و ارتباط معنوي آيات با يكديگر به درستي مشخص نيست؛ به خصوص در آيات طولاني، اين گسستگي و پيچيدگي دو چندان است. مترجمان معاصر، با بررسي آثار گذشتگان به اين نتيجه رسيدهاند كه ترجمه قرآن بايد به زبان ادبي باشد تا بتواند ظرايف و لطايف قرآني را تا حدّ ممكن به زبان مقصد منعكس كند، و اين امر به عنوان يك سنّت علمي، مورد قبول عموم مترجمان قرار گرفته است.
در بررسي محتوايي ترجمههاي كهن به ويژگي ديگر اين نوع ترجمهها نيز پيميبريم، و آن اين كه در اين نوع ترجمهها هر چند ساختار جملات طبق اصول و قواعد زبان ترجمه نبوده است، ليكن مترجمان با كمال دقت و ژرف نگري كوشيدهاند كه ترجمه هيچ واژه و حرفيرا فروگذار نكنند و مفاهيم و معاني دقيق قرآن را به زبان مقصد منعكس نمايند كه اين در جاي خود قابل ستايش است. در ترجمههاي جديد نيز برخي از مترجمان با پيروي از گذشتگان، به معاني كلمات و معادليابي دقيق واژهها و شيوايي و سلاست جملات اهميت فراوان دادهاند، اما به رغم اين دقت و تلاش، هنوز يك ترجمه مطلوب ارائه نشده است. البته اين امر معلول دشواري متن است، زيرا قرآن، كلام خداوند است و از ويژگيهايي برخوردار است كه بشر عادي نميتواند تمام ابعاد آن را درك كند. ترجمهاي كه از قرآن انجام ميشود در حقيقت، مانند كار يك دوربين عكاسي است كه از آن همه منظرههاي زيبا و دلانگيز تنها ميتواند يك تصوير سياهوسفيد يا حداكثر يك عكس رنگي ارائه دهد.
يكي از مشكلات اساسي در ترجمه قرآن به زبان تركي آذري در مقايسه با ساير زبانها، كمبود مآخذ و منابع قرآني به اين زبان است؛ بدين معني كه در ارتباط با تفسير و علوم قرآني، مآخذ قابل ملاحظهاي وجود ندارد تا بتوان از آنها در ترجمه استفاده كرد. با وجود مشكلات فوق وبا توجه به ضرورت ترجمه قرآن كريم به زبان تركي آذري و احساس وظيفه ديني مدتها بود كه اين جانب در صدد تهيه مقدمات كار جهت ترجمه جديدي با رعايت اصول ادبي و معيارهاي ترجمه مطلوب بودم، ولي به دلايلي مبادرت به اين كار برايم ميسر نبود. تا اين كه از سال 1374 با راهنماييهاي استاد ارجمند جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي محمد نقدي، مسئول محترم مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاي خارجي، اقدام به اين مهم نمودم. در آغاز كار با توجه به روش پسنديده مركز ترجمه قرآن، ترجمههاي موجود را مطالعه و بررسي كردم و نقاط ضعف و قوت آنها را تبيين، و موارد قابل استفاده را مشخص نمودم و به مقدار لازم از نقاط قوت آنها بهره مند شدم. در ضمن كار نيز علاوه بر استفاده از ترجمههاي فارسي و تركي استانبولي، از تفاسيري همچون تفسير كشاف، مجمع البيان، الميزان، تفسير البيان ملاحسن شكويزاده بهره جستم.
در اين جا به روشي كه در اين ترجمه اتخاذ شده و مترجم خود را ملزم بهرعايت آن ميدانسته است به طور مختصر اشاره مي شود:
1. با توجه به رشد وسيع و تجديد حيات زبان و ادبيات تركي آذري در ميان اقشار جامعه آذري زبانِ كشورمان تلاش نمودهام كه ترجمه سليس و روان باشد و دستور زبان و قواعد ادبي تركي آذري كاملاً در آن رعايت گردد. چرا كه بر اين امر اعتقاد راسخ دارم كه با توجه به عظمت قرآن، ترجمه آن هرچه بيشتر ادبي و جامعِ نكات بديعي و قواعد دستوري زبان باشد، از ارزش و كمال بيشتري برخوردار خواهد بود.
2. سعي بر اين بوده است كه آيات قرآن به طور دقيق ترجمه شود و هيچ واژه و حرفي در ترجمه ناديده گرفته نشود؛ حتي حروفي كه بيانگر تأكيد، تنبيه، تحقيق، تقليل، اختصاص، ملكيت، تعظيم، تعريف و غيره هستند، نيز به نوعي در ترجمه انعكاس يابند.
3. قصد بر اين بوده است كه براي هر يك از كلمات قرآن معادل صحيح، جامع و رسايي انتخاب شود. براي معادل يابي بعضي از واژهها به مآخذ متعدد وبه فرهنگهاي گوناگون مراجعه شده و با اهل لغت مشاوره به عمل آمده است.
4. از تفسير آيات تا حد امكان خودداري شده، و افزودهها در ميان كروشه و توضيحات درميان پرانتز قرارگرفتهاست تاترجمه متنآيات از افزودهها و توضيحات كاملاً متمايزگردد.
5. سعي نمودهام كه آيات، تعبيرها، تركيبها و جملات مشابه مانند «اليم»، «شديد العقاب»، «سميع بصير»، «فبايّ آلاءِ ربّكما تكذّبان»، «ثم استوي علي العرش»، «لا تجزي نفس عن نفس شيئا» و امثال اينها را كه در سوره هاي قرآن تكرار شدهاند يكسان و هماهنگ ترجمه كنم. با اين حال در اين مورد نيز راه اعتدال را برگزيدهام.1
شايسته است در اين جا از عزيزاني كه هر كدام به نوعي اين جانب را در اين كار ياري نمودهاند تشكر كنم.
اكنون به عنوان نمونه، بخشي از ترجمه مورد نظر را، به دو خط نسخ و سيريلي، در اين جا ميآورم، و از خوانندگان و قرآن پژوهان آذري استدعا دارم كه هرگاه در اين ترجمه به لغزشي برخوردند، آن را يادآوري كنند و مرا از نظرات دقيق خود بهرهمند سازند.
پی نوشت:
1. درباره اين موضوع، مقالهاي تحت عنوان «يكساني و هماهنگي ترجمه قرآن» توسط جناب آقاي كريمي نيا در شماره اول مجله ترجمان وحي به چاپ رسيده است.